مثل یه خمیردندونم، که خیلی وقته تموم شده و آدما واسه این که ته موندهی خمیر ژلهای شفافش رو از تهش بکشن بیرون حسابی پیچوندنش و مچالهش کردن.همونطور مچاله و خالی افتادم کنار آینهی دستشویی که روش پر شده از قطرات خشکیدهی آب.