شدم عینهو یه بادکنک ترکیده.نه از این بادکنک رنگیا که تو پارکا هوا میکنن و میره تو دل آسمون.نه!شدم از این بادکنکای توی جشن تولد.که هنوز جشن شروع نشده بچهی لوس خانواده ترکوندش.همینطور ترکیده و آش و لاش و خالی از هوا افتادم زیر مبل، روی فرش، همونجا که پره از گرد و خاک و آشغال....