بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

گاهِ رفتن...



وقتی می روی

حواست باشد 

که زمستان باشد

تا تقسیم کنم

بی پناهی سرد دست هایم را

با گرمای کوچک جیب های خالی ام

و محو کند از مقابل چشمانم 

جاپای رفتنت را

دیوار مات بخار

بر شیشه های عینکم...