بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

از صبح نشسته ام پشت میز و حس کار ندارم...روز میان دو تعطیلی و بر خلاف میلت سر کار بودن چیز جالبی نیست....از صبح ولو شدم روی صندلی و غمگین ترین آهنگای گوگوش رو گوش میدم...اون قدر غمگین و پر معنا که گاهی اوقات فکر می کنم حتی خودش هم هیچ وقت نفهمیده که چی خونده.....و عمق این ترانه ها، که فقط ختم میشه به یک تراژدی مطلق.....

دیروز رفته بودیم سفر...کویر مرنجاب، و من مطابق معمول دلم رو جایی میان شن های روان آفتاب خورده، جا گذاشته ام...و شاید در پشت پنجره ی بخار گرفته ی اتوبوس و میان سایه های نیمه روشن پنجره های روشن و خاموش خانه های کنار جاده.....

سنگینی مبهم و کوه وار سرم را گردنم، تاب نمی آورد....سرم را روی میز می گذارم و تمام اندوه درونم را ذره به ذره می کاوم و نگاهش می کنم اما دریغ از یک پاسخ....هیچ!

به تقویم که نگاه می کنم و تاریخ را که می بینم تعجب نمی کنم از این حس مزخرف احمقانه و این بغض لعنتی که تمام وجودم رو در برگرفته.....و نه حتی این گوله های اشک که شوریش ته گلویم را می سوزاند.... به فوران غمناک و تلخ زنانگیم چیزی نمانده....

نظرات 65 + ارسال نظر
نگار 14 آذر 1388 ساعت 15:29

اولا که اول!

نگار 14 آذر 1388 ساعت 15:33

واای می دونم چی می گی .... منم همین روزهای تقویم لعنتی که می شه بار تلخی همه ی دنیا می افته روی سرم و دیوانه ام می کنه. از همه بیزار می شم و خسته ... دلم می خواد بمیرم و از جام تکون نخورم. دلم می خواد یکی بغلم کنه و ماساژم بده. اما آخرش همیشه می افتم روی تخت و به ضرب مسکن توی خودم مچاله می شم و خوابم می بره تا وقتی بیدار شم و حس کرختی ِ لذتبخش بروفن پرم کرده باشه ...


سرویس اینترنت هوشمند با سرعت باورنکردنی : 9092304900 بدون یوزر و پس

سرویس تلفن هوشمند بین الملل با بالاترین کیفیت : 9092304648 دقیقه ای 49 تومان

تلفن پشتیبانی : 77068403
سرویسهای فوق فقط مخصوص تهران می باشد
با یک بار امتحان کردن مشتری ثابت ما خواهید شد

نگار 14 آذر 1388 ساعت 15:35

منو بگو که می خواستم خودمو به این برنامه تون برسونم ... خوش بحالتون که با همین. هر وقت از آدمهای دور و برم دلم می گیره و خسته می شم ازشون، از حرفهاشون، رفتارشون، فکرهاشون، یاد شماها می افتم و خدا رو شکر می کنم که هستید و من چقدر دوستتون دارم ... همیشه با هم خوش باشید منم یادتون نره البته

نگار 14 آذر 1388 ساعت 15:35

این دسته خر چی بود پرید وسط افاضات من؟!

بی تا 14 آذر 1388 ساعت 16:11

قربون شما برم...خوب که چه عرض کنم...

کرگدن 14 آذر 1388 ساعت 16:12

ای مسافر کویر مرنجاب !
از سختی ها مرنج !
سخت نگیر بابا ایرن جان !
ما ام این روزای تقویم رو گذروندیم !
ولی جیکمون در نیومده و خم به ابرو نیاووردیم !
منظورم روزای اواسط آذر ماهه که خیلی دلگیره !!!

کرگدن 14 آذر 1388 ساعت 16:14

تازه تو الان دیگه کم کم جمع می کنی که بری !
من و حمید چی بگیم که دو ساعت دیگه هستیم در خدمت اسلام و مسلمین و اینا !!

مهسا 14 آذر 1388 ساعت 18:34

دیدی چه زود تموم شد این روز کاری طولانیه گند ؟

این روزای قرمز تقویم جون میده آدم پاچه بگیره
هی داد بزنه
هی بیخودی پاچه ی اینو و اونو بگیره

خیلی بده این روزای بین تعطیلی که بخوای بری سر کار ..خوب ولی چه میشه کرد دیگه ...باید یه جورایی گذروند خلاصه ...
منم خیلی دلم هوس کویر کرده و روشن کردن آتش در دل سیاه شب کویر و دیدن رقص و شور آتش در میان بغض نهفته ی کویر ...

سلام
عوضش فردا که شما در خواب نازی ما سر کاریم...
تولدت مبارک ایرن عزیز

بهار(سلام تنهایی) 14 آذر 1388 ساعت 23:07

آخه تولدته !!
از غزل خونه تقلب کردم ...
تولدت مبارک عزیزم ..بهترین آرزوها رو برات دارم ..

مینا 15 آذر 1388 ساعت 00:08 http://dastneveshtekhial.blogfa.com

من هم تغلب کردم : تولدت مبارک عزیزم . ۱۰۰ ساله بشی .
عوضش من امروز پیچوندم و نرفتم سر کار . خیلی حال داد به خدا .

[ بدون نام ] 15 آذر 1388 ساعت 00:31

سلام گوبا تولدته و مای مشتگ از همه جا بیخبریم ....

تولدت مبارک ایرنی

دخترآبان 15 آذر 1388 ساعت 00:36

خیلی تابلوئه که قبلی منم دیگه ... نه ؟!!!

مهسا 15 آذر 1388 ساعت 01:21

اینا از کجا فهمیدن که تولدته و ما نفهمیدیم ؟ حالا جدن تولدته ؟
چندم ؟ چه سالی ؟

نگار 15 آذر 1388 ساعت 12:56

بنده که حسابم پاک پاکه و از هیچ بنی بشری هم تقلب نفرمودم و تر و تازه توی پست قبلش بهش تبریک گفتم! باشد تا جیز جیز کند یک جای یک عده

فرهاد 15 آذر 1388 ساعت 13:23 http://safarian.blogfa.com

سلام. ممنونم ایرن جان بابت تبریک کتاب. سلام فراوان به محسن برسون حتمن

ناردانه 15 آذر 1388 ساعت 21:37

منم این روزها حس مزخرفی دارم...

محبوبه 16 آذر 1388 ساعت 08:23 http://mahboob.persianblog.ir

کویر عالیه . . . شب هم اونجا بودی ؟ انگار اکلیل پاشیدن تو آسمون . . . کافیه دستت رو دراز کنی و یه ستاره برداری . . . چقدر نزدیکن ستاره ها . . . خیلی دور ... خیلی نزدیک ...

مینا 16 آذر 1388 ساعت 10:01 http://dastneveshtekhial.blogfa.com

ایرن جان حکایت من شده مثل یارو که میره لب دریا ولی دریا می خشکه .
رفتم زن در ریگ روان رو بخرم گفتن تموم شده . شاید دو هفته دیگه بیاد .

بی تا 16 آذر 1388 ساعت 10:11 http://khanoomek.blogfa.com/

ایرن....تولدت مبارک...آره دارم میام واقعن...

آیدا در آینه 16 آذر 1388 ساعت 11:55

کویر مرنجاب ... جایی بود که من رو خیلی به فکر واداشت . برای من فرصتی بود تا با خودم لحظاتی تنها باشم و به فرصت هایی که از دست دادم فکر کنم ...

حالا مثلا الان بین التعطیلین نیست حالت خوبه!؟(ای خدا بزنه حالت خوب باشه تا مشت محکمی بر دهانم خورده بشه و ضایع بشم!)...
تازه خودت داری اعتراف میکنی که اون روز رو کلا داشتی گوگوش گوش میکردی!...خب خونه هم بودی همین کارارو میخواستی بکنی دیگه!...بده آهنگ گوش میکنی حقوق هم میگیری!؟

چون کلا آدم ضدحالی هستم بهتره تولدت رو تبریک نگم!چون ناخودآگاه کارک به نقد فلسفه خلقت میکشه و یهویی وبلاگت با تمام بازدیدکننده هاش سوسک میشن!

جهنم و ضرر!...تولدت مبارک!...

آیدا در آینه 16 آذر 1388 ساعت 12:01

ایرن جان پیشاپیش تولدت مبارک ... ۵ شنبه میبینمت خانومی

خلاف جهت عقربه های ساعت 16 آذر 1388 ساعت 12:21

عباس 16 آذر 1388 ساعت 12:21 http://sandali.persianblog.ir

شاعر می فرماید:
مرنجاب دلش را که اون مرغ وحشی...

سرویس هوشمند اینترنت 16 آذر 1388 ساعت 12:34

استفاده از اینترنت هوشمند به نفع شماست. زیرا دیگر نیازی به پیش خرید کارت اینترنت ندارید و از طرفی درست مبلغی را میپردازید که استفاده کرده‌اید. حتی 1 دقیقه !

سرعت اینترنت هوشمند رویال مکث به دلیل فشرده سازی دیتا از سرعت کارتهای معمولی بیشتر بوده و شما سریعتر قادر خواهید بود صفحات خود را باز کنید.

برای استفاده از این سرویس در کانکشن خود شماره 9092304900 و یا 9092304846 را وارد و از اینترنت پر سرعت رویال مکث لذت ببرید.



در صورتیکه نیاز به پشتیبانی داشتید در هر ساعت از شبانه روز بدون رودربایستی با 77068403 تماس بگیرید . 

رعنا 16 آذر 1388 ساعت 14:05

چرا مرخصی نگرفتی تو دختر

ایرن جان سلام
باید اعتراف کنم من تمام روزهایی که در کویر بودم روزهای آغازین فوران غمناک و تلخ زنانگیم ! بود ولی باور کن انقدر از جایی که بودم و کاری که کرده بودم خوشحال و سرمست بودم که هیچ چیز بر من اثر نمی کرد. نمی فهمم چرا اینهمه غمگینی ؟ درضمن گویا تولدت هم مبارکه. مبارک باشه دوست نویسنده توانای من .

حامد 17 آذر 1388 ساعت 00:27

انقدر بچه ها زدن و رقصیدن که از کویر چیزی نفهمیدیم...یا داشتیم فک میزدیم...
کلن نیم ساعت هم سکوت کویر رو نشنیدیم...

گلدونه 17 آذر 1388 ساعت 08:31 http://gharibe0001.blogfa.com

سلام...

ولی من بدم نمی اومد بیام سر ِ کار اون شنبه رو!

رعنا 17 آذر 1388 ساعت 12:40

میبینم که فردا مجمع دارین

محبوب 17 آذر 1388 ساعت 13:03 http://mahboob.persianblog.ir

نه ایرن جونم نمیرم عزیزم . حالم خیلی گرفته اس . . .

رعنا 17 آذر 1388 ساعت 13:23

با عرض معذرت . همه این بی شرف ها سهامدار همن دیگه

محبوب 17 آذر 1388 ساعت 13:25 http://mahboob.persianblog.ir

جیگرتو ، کلی حرفات حالمو خوب کرد . . . اصلا انگار خوب شدم . بوس هزارتا ( آیکون بوس )

محبوب 17 آذر 1388 ساعت 13:28 http://mahboob.persianblog.ir

نمی دونستم تولدته دوست ِ خوب و تازه یافتهء من . . . از کامنتا فهمیدم .
تولدت مبارک عزیزم . . . (آیکون قلب و آی لاو یو )

مریم ترین 17 آذر 1388 ساعت 14:22

تووووووووووووووووووووولدت مبارک...هوووووووووووورااااااااااااااااااااااااا...

بی تا 17 آذر 1388 ساعت 15:15 http://khanoomek.blogfa.com/

شلاق رو که خودم از اینجا میارم بقیه وسایل لازم مثل چشم بند و طناب و هرچی که دیگه لازم داریم خودت لیست کن که زحمتشو بکشه!!! ها ها ها ...

بهار 17 آذر 1388 ساعت 15:29 http://bazieakhar.blogfa.com

مرنجاب بهم حس عجیبی می ده ! دنیا چه تهی و بی انتها و چه بی حاصله و سبک باری که این مو ضوع می ده و بغض تلخ دانستنش

گارسیا 18 آذر 1388 ساعت 02:29 http://www.draft77.blogfa.com

کاش این اهنگ بسی عمگین و پرمعنای گوگوش رو هم نوشته بودی چیه!!!!!

نگار 18 آذر 1388 ساعت 13:12

انقد به دیشب حسودیم شدددددددددددد کاش منم بودم قربونت برم جوجو!!

دست شما درد نکنه که متولد شدید!ما چیکاره ایم!؟...

خدا کنه از اینکه یهویی و غافلگیرانه برات تولد گرفتیم اذیت نشده باشی...راستش خود من خیلی دوست ندارم سورپرایز بشم!...امیدوارم تو مثل من نباشی و از کارهایی که بقیه آدمهای طبیعی و نرمال رو خوشحال میکنه خوشحال بشی!( آمین گو لال از دنیا نره!)...

این بیتا خیلی خشنه ها!...جدا مواظب باشید!تا اونجا که یادمه قبلاها برای مراسمای اونجوری شلاق و چشم بند نمیبردنا!...از من میشنوید از روش سنتی خارج نشید و به جمع بیگانه پرستان طرفدار (...) خشن نپیوندید!...حالا خودتون هیچی فکر اون بچه رو بکنید بی رحما!

حامد 18 آذر 1388 ساعت 21:59

کار خاصی نکردم که...من کلن کتاب می گیرم واسه کادو تولد...اما واسه تو مونده بودم چی بگیرم که نخونده باشی...

[ بدون نام ] 19 آذر 1388 ساعت 09:45

تو می تونی ربطش بدی به فوران زنانگی من به چی ربطش بدم؟
سلام

شاه رخ 19 آذر 1388 ساعت 09:46 http://roospigari.blogspot.com/

تو می تونی ربطش بدی به فوران زنانگی من به چی ربطش بدم؟
سلام

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد