بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

این روزها

این روزها

ذهنم خوابش می آید.

فکرم رخوتش می آید.

بدنم کش می آید.

پاهایم ایستادنش می آید.

دهانم خمیازه اش می آید.

چشمانم گریه اش می آید.

دستانم به نوشتن تنبلی اش می آید.

زندگی ام خیالِ مرگش می آید.

شده ام مثل گربه های تنبل کوچه پس کوچه های منیریه...