آی آدمایی
که الان تو اتوبانای خیس و بارون خورده ی تهران
شیشه ی ماشیناتونو داده بودین بالا!
نترسین!
از باد خنک و
بارون خیس و شبزده ی پاییز نترسین!
شیشه ی ماشینتونو بدین پایین
اون قدر که باد روسریتونو ببره
موهاتونو پریشون کنه
آتیش سیگارتونو شعله ور کنه
آهنگی رو که دوست دارین گوش بدین
با صدای زیاد
خودتونم باهاش داد بزنین
فریاد بکشین
سُر بدین خودتونو
میون امتداد خیس و بارون خورده ی خیابونای تهران
دستتونو از شیشه ی ماشین بکنین بیرون
اون قدر که
بی حس بشه از شدت سرمای ملس شبونه
اون قدر که دل بدین به دل پاییز
که تا خود صبح براتون بباره...
نوشته هایت را دوست دارم
قبلا هم آمده بودم
سلام
سلام ناناز...چقدر ناااااااااز بود...
میدونستم تو همچین شبی این وبلاگ باید بوی بارون بده...نمیدونم چطور کسی میتونه از بارون فراری باشه؟منم از بارون نوشتم امشب...بارون نمیزاره کسی سکوت کنه انگار....محشر بود ایرن عزیزم...
سلام ایرن جون
خوبه که هنوز زنده ای و مدیرت نکشتت
خوش به حالتون که بارون اومده
آره!هنوز زنده ام!
خوش به حالتون که بارون اومده ...
منم بارون پاییزی میخوام ... منم همه این چیزایی رو می خوام که تو گفتی ...
قربونت برم من جیگر!
بستن شیشه و پنچره روی بارون ، عین بی ذوقیه !
حیف بارون واسه ادمایی که منتظرش نیستن و قدرشناسش !
آهنگ ماشین هم این باشه
بارون رو دوست دارم هنوز چون تو رو یادم می یاره....
وااااااااااای عجب تصویری ساختی ایران... واقعن جون می ده به آدم!
البته ما ابی گوش دادیم!خیلی هم حال داد!
باران پائیز را بی هیچ قید و شرطی دوست دارم دیوانه وااااااااااااااااار...
البته ایرن جان همه که ذوق این چیزایی رو که گفتی ندارن...دارن؟؟؟ پس بیخیال بذار فقط خودت و دلت لذت این چیزایی رو که درک می کنی ببره...
سلام ایرن جان خوشحال میشم به وبلاگ من هم سر بزنی ممنون
www.shahrzadseamstress.blogspot.com
چه حس خوبی یه حس خیس و بارونی ...
عالی بود ایرن عزیز
گاهی که بارون تند تند تند میزنه؛ دلم قنج میره بدوم زیرش و خیس خیس شم؛ زیرش بدوم؛ بچرخم؛ دادم بزنم و از ته دل بی توجه به همه از ته ته دل بخندم...
یه چیز دیگه رو هم خیلی دوست دارم؛ موقع بارون فرقی زیر یه سایبون وایسی؛ چشاتو ببندی؛ بارونه خیلی تند باشه ها! بعد کاری نکنی؛ فقط گوش کنی به شر شر بارون؛ هی تو دهنت صدا بیشتر شه و بیشتر شه و بیشتر شه؛ دیگه هیچی نشنوی؛ فقط بارون باشه و تو؛ وااااااااااااااای؛ من عاشق اون لحظهام؛ اونقدر کیف میده که نمیتونی تصور کنی؛ هر چقدر هم روزای بدی رو پشت سر گذاشته باشی میتونه چند لحظه همه چی رو از یادت ببره...
مرسی که باز اون حس قشنگو یادم انداختی :)
تموم کارایی که میشه زیر بارون انجام داد زیبا هستند و عالی و فوق العاده!
خوش به حالتون تهرانیای نا مرد
ما یه ذره بارون زد بد منم تو سرویس دانشگاه بودم دستمو گرفتم از پنجره بیرون دوستام گفتن زشته جلو پسرا:((((((
جلو پسرا هیچی زشت نیست حتا شاشیدن و ریدن!
سلام ایرن جان....وبلاگت عالیه....به منم سر بزن...حتما حتما..منتظرما