یکی پیدا نمیشه باش قرار بذاریم
بدقول باشه
یه ساعت دیر بیاد سر قرار
ما هم که خوش قول
زود بریم سر قرار
بعد کنار خیابون
هی منتظر شیم
هی به ساعتمون نیگا کنیم
هی به آدما که رد میشن نیگا کنیم
هی بشینیم براشون قصه ببافیم
هی فکر کنیم
یعنی این آقاهه کجا داره میره
این خانومه با کی قرار داره
ای پسره کجا زندگی می کنه
این پیرمرده از کجا میاد
این دختره که این قدر ناراحته چه مشکلی داره
اون دو تا مردا واس چی دارن دعوا می کنن
این پسر دختره که دست تو دست راه میرن
کجای عاشقیتشونن
اونی که باش قرار دارم کجاست
کی میاد
زود میاد
دیر میاد
خدا کنه اصلن نیاد
که من تا شب بشینم
همین جوری گوشه ی خیابون
زل بزنم به آدما
به غریبه ها
به رفت و اومدا
به اومد و شُدا
به صورتا
به خنده ها
به گریه ها
به بغضا
به عجله ها برای رفتن
برای رسیدن
برای گم شدن
برای فرار کردن
برای موندن
زل بزنم به زندگی که میره
که میاد
و محل سگم نمی ذاره
به دختری که وایساده
گوشه خیابونو
انگاری
منتظر کسی نیست
من هستم!
ساعت9 با دوستام قرار داشتم
تازه ساعت 9 از حموم می پریدم بیرون!
بنده خداها رو علفای زیر پاشون خرغلت میزدن!!!
یادش بخیر
البته الان هم که آقاتر شدیم بازم مدرسه ام
دیر میشه.
آخه حرف مرد یکیه!
می خوام وایسم کنار خیابون..
میخوام همه اینایی که گفتی ببینم..
اما منتظر نباشم انتظار خیلی سخته..
منتظر بودن آدمو دق میده!
اما انگار من به دنیا اومدم برا انتظار کشیدن.
منتظر یه اتفاق..منتظر یه تغییر ..منتظر یه تحول..منتظر آرامش..منتظر مرگ..این روزا خیلی به مرگ فک میکنم..به یه چیز دیگه هم فک میکنم که کلی با اینا که گفتم تناقض داره! که تو خصوصی بقیه شو میگم..
نه اس ام اس میدم..!
حتما باید یکی باهات قرار بذاره که این چیزا رو ببینی ؟ خب می تونه این قرار با عزرائیل باشه و به مدت یک عمر طول بکشه .
من می گم اساسن نیازی نیست. کلن معطلیم. یعنی کلن منتظریم. کلن سر قراریم که طرف دیر کرده. به عبارتِ دیگه کلن زنده ایم!
من بد قولم با من قرار بذار.ولی میام آخرش و تو نباید تو دلت بگی کاش نمیومد.فردا خوبه/؟
من به خاطر خانوم زیبایی مثل شما یه ماهم که شده صبر می کنم عزیزم!
فردا هم خوبه!شما اراده کن فقط!:)
بهتر که نیست کسی ...قراری....انتظاری
این ینی هر چی تو این دنیای لعنتی بهونه می خواد. دیدن این چیزایی هم که گفتی بهونه می خواد. مثلا اینکه منتظر کسی باشی. این روزا دوس داشتنم بهونه می خواد. کاش میشد هرکاریو بدون بهونه کرد...
قرار...بی قراری.... دلت تنگه واسه بی قراری....بگو مرض داری...بگو دیوانه ای عزیزم....
عین خودت عزیزم!
پس چرا من وقتی قالم می ذارن انقدر حرص می خورم؟ با اینکه منم به مردم نگاه می کنم و در موردشون قصه پردازی می کنم فک کنم بیشتر تمرکزم روی انتظاره که انقدر حرص می خورم
سلام ایرن مطلبت دوست داشتنی بود چند بار خوندمش کاملا ملموس بود
اگه خواستی به وب منم سر بزن اگه دوسش داشتی لینکم کن مرسی
اخرین کاری که بر ادم تو جهان می مونه نظاره زندگی دیگرانه برا این که یادش بره این زندگی خودش داره می ره
سلام...امشب جاتون خالی بود خیلی...دلمون تنگیده بود و نیومدید...عزیزم با خودم قرار بذار...من که پایه ام...اتفاقا همین فردا ...محسن خیلی خونه نیست و دلم می خواست یه پست بذارم بنویسم کی پایه ست بیاد خونه ی ما...یا کی پایه ست بریم بیرون...جالبه...چه عجیب که مثل هم بوده احساسمون...البته تو برعکس...
مرسی دکولته بانو جان.بابت دیشب هم شرمنده!خیلی دیر بود برای اومن.دلم می خواست بیام ولی امشب هم من مهمون دارم!