می خوام برم فرودگاه
از اون آقاهه که تو اطلاعات نشسته
بپرسم
این هواپیماهایی که درست از مقابل پنجره ی ما رد میشن
کجا میرند
از سمت چپ میان تو قاب پنجره ی خونه ی ما
از کنار شیروونی نارنجی خونه ی همسایه می گذرن و
آروم و آهسته
از تو کادر میرن بیرون
می خوام بدونم هر شب خیالم رو
به کجای این دنیا می فرستم
با کدوم پرواز
به کدوم مقصد...
سلام ایرن بانو...
شما خیال کنید که همان جا می روند که شما دوست دارید بروند... اصلا همان جا می روند...
پرواز خیال شما مهم است که آن ها هم به دنبال اش می پرند... هر جا که باشد...
سلام عزیزم... صبح عالی متعالی...
تا چشم کرگدن در آد که خیلی وقته بهت سلام صبحگاهی نمیده...
خیلی خوب بود......
من آرزو می کنم پرنده باشی!
سلام عزیز..
من به جای آقاهی میگم هرجا که تو بخوای میره..
تو فکر کن میره اونجا که تو دوست داری با خیالت بره ... وای چقدر دلم سفر واقعی می خواد ایرن ! مردم از بس سفر خیالی رفتم
من دلم سفر بی برگشت می خواد!
من این جا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
مگه فرقی هعم می کنه کجا بره ؟ هر جایی می خواد بره اما فقط بره !
آیکون گل
فک میکنم تو این هواپیماها پر از آدمای شاد و خوشبخته که دارن میرن تعطیلات
ایرن از بودنم , حالا که هستم , دیگه ناراحت نیستم.حتی خیلی وقتا زندگی رو خیلی دوس دارم...
من به عنوان یکی از اعضای موسس انجمن ؛ پیشنهاد اخراج موقت حمید رو به علت کوتاهی در امور انجمن دارم.
عذر منو هم برای دعوت نکردن از راه دور بپذیرید!!
عاشقتم وقتی تو عکس رو تخت محسن اینا می خندی با اون دستبندای خوشگلت
جیگرتو!من که در کمال خودخواهی خوشحالم که تو به دنیا اومدی و هستی با اون موهات که جادو می کنه آدمو!
در ضمن اون عکسمو برام ایمیل کن بی زحمت.خودمم با قیافه ام حال کنم حالا که تو نیستی پیشم!
اخراج حمید رو هم در اولین فرصت ممکن انجام میدم!خوبی نیومده در حق این بشر!:)
نه اینکارو نکن
بعداً باید بری امنیت فرودگاه، ساعتها جواب پس بدی که چرا داری چنین سوالی میپرسی!
بعداً اگه بری پشت بوم و یه آر پی چی بزنی یکیشونو بندازی پایین. مثلا اونی که داره میره بورکینافاسو، کی جواب پس میده؟
کامنتت عالی بود!
مرسی!
تو خیال کن اونجا که میخوای...حتی اونجاهایی که فرودگاه نداره...دل جنگلای استوایی که تا حالا آفتاب بهشون نتابیده خوبه؟...یا یه جزیره بزرگ پر از گنجای قدیمی و آبشارهای رویایی و پرنده های عجیب غریب...یا کنار یه خونه یخی تو قطب در حالیکه یه سورتمه جلوش هست و دورا پنگوئنا دارن با هم بازی میکنن...
اینجوری فکر کنی بهتره...چون ممکنه تو واقعیت تا نیم ساعت دیگه هواپیما تو مشهد رو زمین بشینه!...
لعنتی لازم بود این جاها رو نام ببری!من دارم هلاک میشم از دوری این جاهایی که تو نام بردی دِ لامصب!
ببین ایرن یه چیزی به این بیتا بگوها!...
من دارم کوتاهی میکنم یا شما!؟...من که دستم بسته اس و سمت اجرایی ندارم! دیگه چیکار کنم!؟ میخواید تغییر جنسیت بدم خیالتون راحت بشه!؟ بشکنه این دست که نمک نداره! بعد اینهمه تبلیغات و عضوگیری فعالانه بدون چشمداشت اینه جوابم!؟ اصلا حالا که اینجوری شد خودم بصورت داوطلبانه از انجمن استعفا میدم میرم تو یه انجمن دیگه که قدرمو بیشتر از اینا بدونن!
بیتا حق داره به نظرم حمید!منم از دستت شاکیم!تو یه دفعه خودتو از انجمن کنار کشیدی!دختر هم که برامون پیدا نمی کنی!ما دلمون به چیه تو خوش باشه آخه!
نکنه هر شب میری کربلا زیارت خواهر ؟
:) نه عزیز دل خواهر!میرم اون جاهایی که حمید گفت!
ایرن جان
اگه شانس ماست هواپیمایی که خیالمون رو با خودش می بره میره یه جایی داغون تر از جایی که هستیم
بیشرفی شدی واسه خودتا ..با این قلمت روانی...
از دیشب که خوندیش برام الان قشنگ تر اومد به ذهنم ...
اسمشم قشنگه
مهم اینه که می ره مقصد خیلی هم مهم نیست
تو خیالت رو راهی کن
مقصد وفرودگاهش با من!
ایرن باور کن فرقی نمیکنه این هواپیماها کجا میرن. هر جا برن یه چیزاییش حتما شبیه همین جاست.
فقط همون قسمتش خوبه که تو آسمونن.خوش به حال مسافراش که برای چند ساعت هم که شده رو زمین نیستن.
پشنهادت عالی بود.بعد ماه رمضون میام پیشت به سرعت برق و باد
آفربن به این تخیل
واقعا...به کدوم مقصد؟
به...
یا !!!
من یه عادت ( غیر ماهانه ) ای دارم !
که وختی یه پست رو می خونم کامنتاشم تقریبن می خونم
لذا میتونم الان به جرات بگم که کامنت حمید و فرفری خیلی خوبه !
البت اول مرغ بوده که تخمش ام خوبه دیگه !!
شما لطف داری به ما!چه با عادت ماهانه چه غیر ماهانه!
راستی کرگدن ها هم عادت ماهانه دارند؟البته خانوماشون؟!
...در یک عدد از کامنتهای حمیدخان نام شهر مقدس مشهد آمده بود...حمیدخان لطف کرده کمی شفاف سازی فرمایند...مقصود تمجید مشهد بود یا تخریب آن...ممنون...
هشدار :(کم مشهدی نداریم دراین وبلاگستان)
فکر می کنم با توجه به شناختی که حمید از من داره(این که اولن مذهبی نیستم و مشهد به عنوان یه شهر مذهبی شناخته میشه و دومن این که رویای رفتن به جاهای خیلی دورتری از ایران رو دارم)این شوخی رو کرده باشه.و این که حتمن خونه ی ما هم جایی قرار گرفته که هواپیماهای خارجی از جلوش رد نمیشند!به هر حال همش شوخی بوده!و اصلن فکر نمی کنم منظور خاصی بوده باشه!باز هم اگه خود حمید می خواد می تونه توضیح بیشتری بده!
ما هم به مشهدی ها ی وبلاگستان ارادت داریم مامانگار!
هر دو وبم آپه!ایرن اصلا دوست ندارم برم سوم.کتاب های درسی را گرفتم.داره حالم بد میشه.خدا بخیر کنه!!!!!!!!!!
بعضی وقتا میگم خوبه که رویا ها هستند..آرزوها...اگه یه روز برسیم بهشون و بعد ببینیم که باز همون احساس سابق همون زندگی همون روزا...می دونی چی می گم؟ اصلن این این اشتیاق رو بیشتر دوست دارم تا اینکه برسم بهش و توش زندگی کنم..چون می دونم اونم تکراری میشه
جالب نیست که همین الان قبل از این که این کامنتت رو بخونم داشتم به این فکر می کردم که چه احساسی خواهم داشت اگه به آرزوهام برسم!می ترسم از اون روز که برسم و باز لذت نبرم!
مثل همیشه زیبا بود...قلمت مانا بانو...
منم میام سفر بی بازگشت.ترمینالش کجاست؟
اون داستان خرمالوهارو دوست داشتم.نمی دونم چرا محور اساسی رابطه با والدینمونو ترحم تشکیل میده.یه پدیده جهانشموله!
ترمینالش لب پنجره و خیره شدن به افق های دوردسته!
سلام. با اجازه لینکت کردم
خواهش می کنم عزیزم!مرسی!
سلام...خوب نیست وقتی که بیایی و ببینی ایرن آپدیت نکرده تا یکی از آرزوهاتو یا احساساتو به بهترین نحو بخونی ...
قربونت دکولته بانو جان!قول میدم به زودی آپ کنم!
می خوام برم فرودگاه
از اون آقاهه که تو اطلاعات نشسته
بپرسم
این هواپیماهایی که درست از مقابل پنجره ی ما رد میشن
میرن به کجا می خورن ؟!!!
هواپیما فقط توی کادره که هواپیماس
خارج از اون کادر هیچی نیس
هیچی