دخترک آرایشگر با آن موهای یک دست پرکلاغی و بدن برنزه ی آفتاب خورده اش رو به رویم ایستاده و موهایم را سشوار می کشد.چشمان بسته ام را زیر باد پرحرارت سشوار باز می کنم، به جای صورتم توی آینه، تی شرت سیاه دخترک با نقش یک قلب بزرگ و قرمز که دقیقا میان سینه های خوش فرمش جا خوش کرده را می بینم! سرم را که جلوتر ببرم می توانم صدای ضربان آرام و بی دغدغه ی قلبش را بشنوم. داغی سشوار سرم را می سوزاند.بی هوا پس می کشم!دخترک می خندد و می گوید چه بی طاقت! کنار که می رود خودم را توی آینه می بینم با رنگ عسلی موهایم!جلوی سرم کم رنگ و شفاف مثل عسل تازه از کندو درآمده ی دامنه های سبلان، میانه ی سرم پر رنگ تر شده با شفافیتی کم تر به رنگ هزار تو های پنج ضلعی خانه ی زنبور عسل! دخترک می خندد و می گوید سایه روشن عسلی ات را دوست داری خانوم؟بیرون که می روی مراقب زنبورها باش!
تو ام کشتی خودتو ها با این عسلی و قهوه ای و مشتقاتش !
با اون شوهر خر مگست من موندم تو این سلیقهء ملکه زمبوری ت !
در اون موردم که فرمودید کوچک باشد و بیعانه و اینا باید عرض کنم : پناه می برم به خدا از دست شیطان رجیم !!!
من نمی دونم اگه من ملکه ام چرا فقط یه خرمگس مشکی فرفری ازصبح تا شب تو گوشم وزوز می کنه!کسی این زنبورای کارگر ما رو ندیده احیانن؟
در ضمن باز خوبه ما همین ۴ تا دونه مو رو داریم بریم هی برینیم بهش!بعضی ها همین رو هم ندارند!:)
گاو...پارجه ی قرمز
عسل ...زنبور....
همه شون یکی ان! -
.....
و اینکه : زززززززززززز
....
داشتن شماره ی این دختره آرایشگر خالی از لطف نیست ها؟! زززززززززززززز
از طرف هاچ و دوستان ززززززز
بعله خوب
آقایون در هر حال یا شاخ می زنن یا نیش!
رنگ سیاه غوغا میکنه ها!
امتحان کن حتما!
ززززززززززز
فقط رنگش عسلیه یا مثل عسل هم شیرینه
درود بر دختری که هم نام منه
مدتیه نوشته هاتو میخونم
خیلی خوب می نویسی
چه باحال!بالاخره یکی هم اسم خودم پیدا شد:)
مبارک باشه خوشگل خانوم.
زیبا بود...
چه باحال
چه دید شاعرانه و باز و رهایی داری ایرن...
راستی٬ همه بی معرفتا!!!
قلمت خوبه بود مثل همیشه
شما لطف داری به ما حامد خان!
مبارکه !
چطوری عسل ِ من ؟ دلم تنگه برات ...
مبارکه ...
قربونت برم مربای من!کجایی تو پس؟
این رنگ خیلی بهت میاد
قیافه مهربون و شادی بهت میده
مبارک باشه عزیزم
واااااااااااااااای چه دختر خوشجل و موشجلی:))
چرا اینجا نمیشه یه دوکلوم خصوصی بنویسیم آخه بابام جان؟
چی بگم والا!ولی خوب من برای همین تاییدی کردم دیگه!هر چی دوست داری بگو من تایید نمی کنم فوقش میشه همون خصوصی!
عسل دامنه های سبلان دیگه چیه؟ خب عسل عسله دیگه. این تشبیهات لوس رو بذار کنار!
عسل شناس نیستی اظهار نظر نکن!عسل هم عسل نیست.عسل داریم تا عسل!عسل سبلان نخوردی و ندیدی و نشنیدی هم نذار به حساب لوسی تشبیهات من!
سلام .چه دلنشین می نویسین .
مرسی:)
همیشه استرس ...همیشه اضطراب... در هر حالی که هستیم باید حواسمون به زنبورای نکبت باشه...لعنتیا!
میبینم خوشگل شدی.اینجوری که تعریف کردی فقط مراقب زنبورا نباید باشی.
یه چیز دیگه ای هم که میبینم اینه که خواننده همیشگیت شدم لیدی
مرسی عزیزم!
عسلیت رو بخورم من جیگر :ماچ ! :دی
بخورمت من!
خیلی نوشته هاتو دوست دارم ایرن
بیشتر از این نتونستم در سکوت دنبالشون کنم...
خیلی وقته می خونمت
قشنگ می نویسی.
دختر با احساس.:)
مرسی الهه جان!ممنون که سکوتت رو شکستی!من به خواننده های این وبلاگ کوچکم افتخار می کنم!