
آینه به آرامی بر روی سطح صاف و چوبی دراور لیز خورد..و تمام عطرها و اسپری ها را با خودش به قعر اتاق فرستاد.صدای برخوردشان با کف سرامیکی اتاق چرت سر ظهر همه را پاره کرد.من وسط اتاق ایستاده بودم و ماتم برده بود. باورم نمی شد آن آینه ی دور چوبی و سنگین به راحتی تن به مردن دهد.بوی تند عطرها با آن شیشه های شکسته شان فضای اتاق را سنگین می کرد و آینه با آن خطوط درهم و شکسته و کج به من نگاه می کرد.حالا که روبه رویش می ایستم و در آن تکه ی مثلثی اش که نوکش هم پریده رژ می زنم و در آن تکه اش که بیش تر شبیه رودخانه ایست یخ زده و براق چشم راستم را سایه ی بنفش می مالم و در آن یکی هم که کمی بزرگ تر از بقیه است موهایم را شانه می کنم؛ به این فکر می کنم که من این آینه ی از دم مرگ بازگشته را بیش تر دوست دارم.
پی نوشت: عکس از خودم
سلام
اینم یه جورشه...همه چیز یه روز نابود میشه دیگه دیگه..موندگاره همیشه خداست...
زیبا می نویسی....
خدا!!!؟؟؟
از بولگاکف برف سیاه رو خوندم که خیلی خوببود
مرشد و مارگاریتا رو با توجه به تعاریف متعدد همین امروز از سیا می گیرم حتما می خونم نظرمم می گم
سلام
به قول بعضی :
حیف شد آیینه چینی شکست
و به قول بعضی دیگر:
خوب شد ابزار خود بینی شکست
شاید منم دوست داشته باشم این آینه رو... یکی مثلش رو داریم.
اونوقت یه چیز دیگه ست...اجزای تکه تکه ست...جداجدا ست...تجزیه شده ست...اونوقت دیگه ما نیستیم ...سرجمع...مرکب...نیستیم دیگه...اونا هر کدوم هویت خودشونو دارن...ازهم بیخبرن...بیگانه ان باهم...
دلم برای توصیف ... برای رنگ ... ذره ... تنگ شده. چرا اینطوری شده ... که فکر می کنم تمام چیزی که می بینم ، می شنوم زیادی حجیمند که شکم کلمات را پاره می کنند !
آچه منظره ی آشنایی !!!عکس قشنگی گرفتی دختر ..
ایشالله غم آخرتون باشه :D
اینه از جهان امده
تو همیشه متفاوتی دختر
یادم میاد مامان بزرگم شکستن آینه رو بد میدونست . میبینی آدم ها چقدر با هم متفاوتن یکی مثل تو که از آینه شکسته هم خوشش میاد و یکی مثل اون که منتظر بدبختی ها مینشست
عاشق آینه های تکه تکه ام!
حرفاشونو خیلی شمرده تر و واضح تر از آینه های صاف می زنن
چقد عجیب و خوب بود این پستت ایرن ...
خوبه که تیکه تیکه شده !!! میتونی باهاش برنامه ریزی کنی که هر روز توی کدوم تیکه از آینه آرایش کنی !! اینجوری تنوع هم داره !
ولی من عکس تو رو تو این آینه بیشتر دست میدارم جیگر جانم
عکس خوبیه ایرن
خوبه دیگه...حالا به جای یه آینه صد تاشو داری...
نمیدونم چرا از این پست خیلی خوشم اومد...راحت و صاف نوشته بودیش...مثل خود آینه...
بابت دیروز هم مجددا ممنون...به جز تو طفلک محسن رو هم که خسته بود و میخواست استراحت کنه اذیت کردیم...البته همسر داستان نویس داشتن این دردسرا رو هم داره دیگه!...ولی خداییش چسبید!...امیدوارم تو و زری هی داستان بنویسید تا ما هی بیایم اونجا!
عکس این پست هم باحال بود!...میبینم که کم کم داری از خودت رونمایی میکنی!...تو این عکسه با اینکه نصفه نیمه معلومی خیلی خوشگل شدی!
اولن که کفشات مبارک، خیلی خیلی خوشگلن. آینه اتون هم خیلی باحال شده مخصوصن وقتی توش تکثیر می شی با رژ و سایه و ...
شاید از هر هزار نفر یه نفر از آینه ی شکسته بیشتر از آینه ی سالم خوشش بیاد و اینکه تو از اون یه نفرایی جالبه...
یادمه یه بار یه آینه تو اتاقم شکست، پودر شد، بعد از اون موقع ...
آینه شکسته مثل روح زخمی. مثل روح عمیق.منم بیشتر دوسش دارم.
اوهوم آینه ی تیکه پاره شده که آدمو هزارتا و یه چیز درهم برهم نشون میده باحال تره . یادمه بچه که بودم یه آینه شکسته داشتیم که کلی باهاش بازی میکردم و خودمو توش هزار تیکه می دیدم و می رفتم تو رؤیا ....
ای وای . میتونم صداشو تصور کنم
بابت زحمت پنجشنبه هم خیلی ممنون خیلی خوش کذشت جدی میگم بی تعارف
خواهش می کنم عزیزم!خیلی خوش حالم کردی!
ایرن این اتفاق یک بار برای من هم افتاد با این تفاوت که آینه رو موکت افتاد اما به میلیون ها تیکه تبدیل شد و من هم تمام تیکه ها رو جمع کردم و چسبوندم رو کوزه های مختلف و چیزهای جدید درست کردم .اما همه چیز یک طرف ؛اون صدا یک طرف
می دونم!صداش غیر قابل توصیفه!
عجبا!!!! شوکه شدی اساسی!!!
آینه ها تمامی روزی خواهند شکست
اجازه نده روزگار سرنوشت تورا مانند آینه ای که
روبرویش ایستاده ای بکند.
آینه ات شبیه پوستر فیلم محشر ؛درخشش ابدی یک ذهن پاک شده . می دونسنی :)
آئینه ات قشنگ شده . شاید منم این کار رو با آینه ام کردم :)
کار خوبیه!فقط مراقب صداش باش!