بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

دوزخ!

........................

نظرات 23 + ارسال نظر
کرگدن 4 اردیبهشت 1389 ساعت 10:29

کجا بود حالا این تصویر ؟

تو رستوران.غذا زهرمارم شد!

کرگدن 4 اردیبهشت 1389 ساعت 10:39

جالبه
من و آرش ام پریروز تو رستوران
همچین صحنه ای رو دیدیم ...
ولی اونا فاصله سنی شون کم بود
پسره آخر دهاتی دختره آخر تیریپ
آرش میگفت قسم می خورم دختره پولیه
که انقد کلافه و داغونه از مصاحبت پسره ...

رعنا 4 اردیبهشت 1389 ساعت 10:44

جای جدید خیلی بده ایرن واییییییییییییی

خیلی ناراحتم دیگه دور میدون ونک نمی بینمت.....

خانم سین 4 اردیبهشت 1389 ساعت 10:48

مثل همیشه بود...

محمد 4 اردیبهشت 1389 ساعت 11:02 http://darkpoint.blogspot.com/

بله. جهنم حضور دیگران است.

الهام 4 اردیبهشت 1389 ساعت 12:22 http://w

تف به این روزگار....

نگار 4 اردیبهشت 1389 ساعت 12:57

این صحنه ها مغزم رو داغ می کنن ... هر چیزی که نبودن عدالت لعنتی رو توی این زندگی توی صورتم بکوبه ...

عدالت من در آوردی ترین واژه است...فقط بهش بخند...

نگار 4 اردیبهشت 1389 ساعت 12:59

و در راستای پست قبلی .... من اگر مرد بودم ... یعنی دختر روی زمین نمی موند !!!
:)))))))))

زری 4 اردیبهشت 1389 ساعت 13:38

شاید خودش نمی بینه دوزخ رو...شاید بهشته برای اون...شاید اصلا از قصد خودش رو زده به دوزخ...

منوخودم 4 اردیبهشت 1389 ساعت 13:39

رفتیم رستوران بیف استروگانف با سس میگو قارچ و نوشابه دست ساز خوردیم تو نشستی مردم رو پاییدی؟
میدونی چقد انعام دادم؟ حداقل 100 هزارتا
ولی جالبه که منم داشتم به اون یاروها فک میکردم با اینکه پشتم بهشون بود
کی؟
همون موقع که رفتم انعام دادم...

مردم از خنده....تو اگه 100 هزار تا انعام می دادی که دیگه گرمای دوزخ رو حس نمی کردی!حتی با این که پشتت داشت تنوره می کشید.

منوخودم 4 اردیبهشت 1389 ساعت 13:41

باور کن منم خودمم
یعنی منوخودمم
الان تحت تاثیر یه آدم تازه به چیز رسیده ام که اینطوری نوشتم...
اگه من صدتومن یه جا پول داشتم
اول یه بوگیر برقی واسه دستشویی دفتر میخریدم
بعدش یه کتابخون واسه دفتر
بعدشم 1000 تا تراکت چاپ میکردم

بیا بهت قرض میدم...تو که تا منو داری از نظر جیب پر و پیمون غم نداری...چه قدر می خوای چکش رو بکشم برات!؟

منوخودم 4 اردیبهشت 1389 ساعت 13:41

من دارم میرم جنگ
دعا کن یا حقمون رو بگیریم یا بگیریم...

محبوب 4 اردیبهشت 1389 ساعت 13:57 http://mahboob.persianblog.ir

جدی کاشکی آدما در مورد هر چیزی که می دیدن ، راحت ترین قضاوت ممکن را نمی کردند . چه بهتر بود که اصلا قضاوت نمی کردن .

منیژه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 15:58 http://nasimayeman.persianblog.ir

عاشق نوشته هاتم ایرن عزیز

ممنون!

حمید 4 اردیبهشت 1389 ساعت 16:19 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

کمی گنگه...بالاخره یا از اون خودفروشیهای ساعتیه یا از اون خودفروشیهای همه عمری و شرعی...
اگه دائمیه اون ؛چشمان حریص؛ چیه؟...
اگه ساعتیه ؛؛قضاوتهای زودهنگامشان؛ چیه؟...

قضاوت یعنی همین خود فروشی که تو میگی!

دخترآبان 4 اردیبهشت 1389 ساعت 16:22 http://fmpr.persianblog.ir

چه بد ...

درراستای پست قبل نیز : خدا خرش ( یعنی منو ! ) شناخت که مردم نکرد دیگه ... بیجاره دختره :D

شاه رخ 4 اردیبهشت 1389 ساعت 16:32 http://roospigari.blogspot.com/

یاد یه صحنه از فیلم نلی و موسیو ارن وافتادم
اون صحنه البته تلخ نبود
سلام
عصر بخیر
تبر رو بذار توی اولویت فیلمایی که می خوای ببینی حیفه اگه یادت بره و نبینیش

بنفشه خاتون 4 اردیبهشت 1389 ساعت 19:15

گاهی اوقات وقتی یه همچین صحنه هایی می بینم دلم می خواد برم شکم مردک رو پاره کنم!

کلاسور 4 اردیبهشت 1389 ساعت 21:21 http://celasor.persianblog.ir

سلام. این حالت خیلی بده ، البته برای من و تو و خیلی از کسانی که دور و برمون هستن بده ! شاید اون دختر مثل ما فکرنکنه !

مامانگار 4 اردیبهشت 1389 ساعت 22:49

تو مطمئنی ایرن که دخترک همچین حسی داشت ؟...و آن مرد ؟...فقط خدامیدونه...

راستی از کامنتت ممنون خانم...کاملا میدونستم که تو حال و هوای فرازمینی وزمانی داری...ازنگاهت معلومه..

علیرضا 5 اردیبهشت 1389 ساعت 01:26 http://thestories.blogfa.com

:( or ):

هلیا 5 اردیبهشت 1389 ساعت 11:13 http://heliahanifi.blogfa.com

عجب
مگه دخترهای پولی رو رستوران هم می برند؟
من فکر کردم فقط می کشوننشون خونه خالی.
حالا چه عیبی داره سایه ی یه مرد 60 ساله بالای سر آدم باشه؟
به شرطی که شبیه شون کانری باشه ها...

غزل خونه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 18:17 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

اه٬ خرابش کردی. سوژه ی خوبی یود واسه یه داسنان کوتاه فوق العاده. کاش مینوشتیش. البته چون خودت دیدیش شاید نمیتونستی توش زیاد تخیل کنی...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد