بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

یک روز سرد بارانی....

..........................
نظرات 28 + ارسال نظر
خانم سین 23 اسفند 1388 ساعت 11:52

خودم هم حسابی حالم خوب شد ایرن باور کن! می تونی از وحید بپرسی!!

ثمین 23 اسفند 1388 ساعت 12:05 http://fardai-behtar.blogsky.com/


سلام....خوبی؟؟
سری به ما نمی زنی؟؟؟
سال نو رو پیشا پیش بهت تبریک می گم....
امیدوارم سال خوبی داشته باشی و هرچی از خدا می خوای بهت بده اول هم سلامتی.....
منو یادت نره دعا کنی......

زری 23 اسفند 1388 ساعت 13:12

افرین به اون دوست نازنین...مرسی ازش...

منوخودم 23 اسفند 1388 ساعت 13:27

زن وشوهر بهم رفتن
خدا درو تخته رو جور کرده حسابی
البته عروس سره

راسکلنیکف 23 اسفند 1388 ساعت 13:35 http://roospigari.blogspot.com/

تازه انرژی این کار انق دزیاده که وقتی توی بلاگت می نویسی ش و یکی از اون ور دنیا می خونه قضیه شو باز خوشحال میشه و کیفور ببین چقد این کار انرژی داره
سلام

بی تا 23 اسفند 1388 ساعت 14:05 http://khanoomek.blogfa.com/

شاد شدیم

محبوب 23 اسفند 1388 ساعت 14:10 http://mahboob.persianblog.ir

دست ِ گل ِ اونی که حال ِ تو خوب کرده درد نکنه . دوستش دارم بدون ِ اینکه بدونم کیه ...

نگار 23 اسفند 1388 ساعت 15:02

ماچ ماچ !! اگرچه منم به همین اندازه نابلدم توی خوشحال کردن دیگران

الهام 23 اسفند 1388 ساعت 15:33 http://www.tatooreh.blogfa.com

خودت قشنگی دوستاتم مثل خودت باحالند و قشنگ دیگه! ایولا!

طلیعه 23 اسفند 1388 ساعت 17:19 http://china.blogfa.com

خوشحالم که خوشحالی دختر. راستی ما چرا تا حالا همو لینک نکردیم؟! خندم گرفته. لینکیده شدی به هر حال خانوم. به قول مهران 100 تومن وشدا :)

سهبا 23 اسفند 1388 ساعت 18:16

خدا کنه همیشه حالتون خوب و خوش باشه .

سارا 23 اسفند 1388 ساعت 18:45 http://adomide.wordpress.com

منم از مرگ چیزی نمیدونستم تا همین چند وقت پیش ولی الان می فهمم

کلاسور 23 اسفند 1388 ساعت 21:35 http://celasor.persianblog.ir

دستش درد نکنه!

آتنا 23 اسفند 1388 ساعت 22:13 http://mohandes2.blogfa.com/

می فهممت.خداییش خستگی یه ماهو از تن آدم میبره

علی رضا 23 اسفند 1388 ساعت 22:45

آپم

حامد 23 اسفند 1388 ساعت 23:39

ترجمه اسم فیلم میشه: در یک شب اتفاق افتاد...منم خیلی دوسش دارم...طنزش خوبه...
بعدم تئاترش خوب بود...نیومدی که...
دیگه اینکه این شعرت تصویری بود ...از تصویری ها خوشم میاد...هرچند زیاد اینو دوس نداشتم
نمردیم و احساس بینظیر شما رو هم دیدیم...
تا عینک گرفتی اومد توی شعرتا...
به این محسن شام بده شده پوست و استخون
دهه ی شب سینما رفتن تموم شد؟

مهسا 24 اسفند 1388 ساعت 00:33 http://masitahtaghari.blogspot.com/

گفته بودم تو محشری . آره ؟
تو محشری دختر
نوشته هات آدمو میبره تو فضا
خوش به حالت که همچین دوستی داری
خوش به حال دوستت که تو رو داره

وحید 24 اسفند 1388 ساعت 00:36

محسن جان ما حالا حالا ها باید تو کلاس درس محبت شما عزیزان درس پس بدیم، ضمنا خیلی خوشحالم که عروس خانوم به من سَره، ما که دربست مخلصشیم ;)
همیشه شاد و برقرار باشید :)

حمید 24 اسفند 1388 ساعت 01:13 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

دمش گرم...خدا کنه هرچی شادی و خوشیه براش بیاد که کار بزرگی کرده...
تو این روزا که آدمای الکی خوش هم الکی خوشحال نمیشن اینکه کاری کنی ایرن حالش خوب بشه خداییش یه معجزه ای تو مایه های رد شدن کل بنی اسرائیل و بروبچ موسی از وسط نیله!...

حمید 24 اسفند 1388 ساعت 01:13 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

خوش به حالت که دوستای گلی مثل همین عزیز که گفتی داری و خوش به حال اونا که دوستی مثل تو دارن و خوش به حال من!(همینجوری به سبک ؛ما سه تارو کجا میبرید!؟؛)...

کرگدن 24 اسفند 1388 ساعت 01:43

حالا کی بوده این سوپرمن یا سوپر وومن ؟!
چه کار شیک و خارجکی ای کرده ولی ...
چقد بدبختیم که هر چی کار قشنگه مجبوریم با اسم خارجکی ازش یاد کنیم !
اونوخ هی به فرهنگ کهن و تمدن باستانی مون میبالیم !
شاعر در این مورد میگه :
آی زرشششششششششششک !!!

راسکلنیکف 24 اسفند 1388 ساعت 08:14 http://roospigari.blogspot.com/

این که عیاران زیاد رفتی یعنی احتمالا یکی از دفعاتش من مثلا روی میز هشت بودم شما 9 من باقالی پلو با ماهیچه سفارش دادم شما دیزی !

حمید 24 اسفند 1388 ساعت 16:06 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

فکر کردی مثلا خیلی زرنگی که در لفافه میگی ؛شاید بدونم واسه چی نمیای؛!؟...
من که به همسر محترمتون گفتم که چرا نمیام!...اگه راست میگی لطفا بدون اینکه ایشون تقلب برسونه بگو چرا نمیخوام بیام!؟...چی شد!؟...بگو دیگه!

مون 24 اسفند 1388 ساعت 16:27 http://www.keyboard.blogsky.com

اااا دوس داشتم جای تو بودم . خیلی حال می ده. من بودم می مردم از هیجان . واسه همه هم تعریف می کردم. هین

بنفشه خاتون 24 اسفند 1388 ساعت 18:08

بی نظیر

مینا 24 اسفند 1388 ساعت 23:29 http://dastneveshtekhial.wordpress.com

ای ول . چه دوست خوبی . من عاشق اینم که یکی سورپرایزم کنه .

فلورا 24 اسفند 1388 ساعت 23:32 http://www.frommyinside.blogfa.com

واقعا باید احساس بی نظیری باشه!
من تا حالا هیچ دوستیم اینطوری سورپرایزم نکرده.

غزل خونه 3 فروردین 1389 ساعت 22:54 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

چه سورپریز فوق العاده ای. خیلی وقته که دیگه کسی نامه و کارت پستال نمیفرسته. حسودیم شد. دمش گرم...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد