بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

دست!

مردک ایستاده و زل زده به این ور....چشمانش مریض است...با آن که می تواند در قسمت خودش بایستد...ولی آمده این ور میله و در آن شلوغی بی صاحب اتوبوس، فقط منتظر فرصتی است تا تنش در تماس با گوشه ای از لباس های درهم و برهم زن ها، آتش بگیرد....طعنه و کنایه است که از این طرف بارش می شود...او اما بی توجه از کنار تلخی تمامی اهانت ها می گذرد و دستانش، سرمست از تماس با سرانگشتان زن کناریش، جایی در وسط پاهایش پنهان می شود....حالا صاحب همین دستان سفید و ظریف می شود تجسمی برای خود...ار...ضایی های شبانه اش.....

نظرات 37 + ارسال نظر
گلدونه 22 آذر 1388 ساعت 10:12

آره دیگه...

بی تا 22 آذر 1388 ساعت 11:10

در به در بشن همشون !!!

کرگدن 22 آذر 1388 ساعت 11:22

حالا دســــــــــــــــت دست !!
دســــــــــــــــت دست !!
دس دس دس دس !!!

ایرن 22 آذر 1388 ساعت 11:23

محسن جان شما هم انگار بدت نمیادا...میخوای بیا وسط!

مهسا 22 آذر 1388 ساعت 11:39 http://masitahtaghari.blogspot.com/

ای تف تو اون ذات ِ کثیفشون که همشون مریضن عوضی ها
دست رو دلم گذاشتی عصبانی شدم ببخشید

کرگدن 22 آذر 1388 ساعت 11:40

از دوران دانشگاه دیگه اتوبوس سوار نشده بودم تااااااااااااا دیروز !
فاجعه بود ! افتضااااااااااااااااااااااااااااااح !
قسمت آقایون ام تقریبن همین وضعیه که تو گفتی !!!
بلاخره کمبود امکاناته و سال اصلاح الگوی مصرف دیگه !

کرگدن 22 آذر 1388 ساعت 11:41

ای عالم بی عمل !
انقد عصبانی ش نکن خب !!
دستتو از رو شیکم بچه وردار دیگه !!!

زهرا باقری شاد 22 آذر 1388 ساعت 12:04

دقیقا خوب توصیف کردی این بیماری رو...

سلام
این بیماری رو ایجاد کردن در ملت ایران. نمیگم نبوده ولی در این حد نبوده...
فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرده که دیگه نمیتونیم جلوی این تجاوزها رو بگیریم٬ هرچه سریعتر به فکر اجرای طرح خانه عفاف باشید.

"مردک ایستاده و زل زده به این طرف"...
مردک ایستاده و زل زده به گذشته اش...به لذتهایی که نداشته...مردک ایستاده و هنوز احساس میکنه یه کم زنده اس...با خودش میگه گور پدر اخلاق...گور پدر غیرت...گور پدر عذاب وجدان...آره!...حالا وقتشه!

من وکیل مدافع "مردک" نیستم ولی جز اون زن کناریش که میتونه بگه بهش تعرض شده کسی حق نداره درباره اش قضاوت کنه...فکر نمیکنم "مردک" برای اینکه با چه خیالی چه کاری میکنه مجبور باشه به تو جواب پس بده...
حالا مثلا تمام مشکلات زن حل شده و همین یکی مونده که تو اتوبوس یه نفر دستش به دستشون خورده!؟؟؟...زن ایرانی هنوز که هنوزه تو اکثر مواقع اصلیترین متجاوزش شوهرشه...پس بهتره به جای گیر دادن به معدود آدمای بیمار اتوبوسی یه فکر جدی به حال زار خودش بکنه!...

ایرن 22 آذر 1388 ساعت 12:56

حمید من هیچ قضاوتی نکردم فقط و فقط صحنه ای رو که شاهدش بودم شرح دادم و یک حدس هم زدم آخرش..همین...اون مردک هر کاری دوست داره می تونه بکنه ولی نمی تونه به حریم شخصی کسی تجاوز بکنه..فکر کن اون زن خود من بودم من نمی خوام که به همین سادگی بشم دلیلی برای لذت های جنسی اون!

یوتاب 22 آذر 1388 ساعت 13:09 http://utab.persianblog.ir

یه نگاه کثیف چندش اورترین چیزیه که میتونم تجسم کنم. تجاوز که شاخ و دم نداره. زن ایرانی روزی هزار بار بهش تجاوز میشه. با همین نگاه ها با همین متلک ها و ... .


دلم واسه مردا میسوزه که همچین بیمارایی ابرو براشون نذاشتن!

مهسا 22 آذر 1388 ساعت 13:39 http://masitahtaghari.blogspot.com/

ای کرگدن
ای آدم ضایع کن
ای کامنت مسخره کن
بدان و آگاه باش که دفعه ی بعد که سوار مترو یا اتوبوس شدی قربانی خواهی بود

محبوب 22 آذر 1388 ساعت 13:45 http://mahboob.persianblog.ir

از این صحنه ها که زیاده . . . یبار داشتم فکر میکردم دلیلش چیه ؟ واقعاً تو کشورای دیگه هم این صحنه ها وجود داره یا فقط مختص کشور ماست ؟ کلا ً زن تو جامعه ما مدام مورد تجاوز جنسیه ، بعضی وقتا از بعضی نگاها حالم بد میشه . زن ِ ایرانی ( چون جای ِ دیگه رو ندیدم ) دنبال ِ احساس امنیته . تجاوز جنسی به زن به نظر من منحصر به جسم زن نیست ، بلکه خیلی وقتا از روح و روحیه اش هم سوء استفاده میشه . . . اینکه زن با حقوق کمتر بدون اینکه اعتراضی داشته باشه کار میکنه ، سوءاستفاده از جنس زنه و یا به قول حمید ، بیشتر ِ زن ها هر روز از طرف شوهرشون مورد تجاوز قرار می گیرند ، زنانی که از روحیاتشون سوء استفده میشه . . .
اما معتقدم از ماست که بر ماست

رعنا 22 آذر 1388 ساعت 13:55

ای گفتنی این اتوبوس سواری اجباری مام شده حکایتی مردا که یه جور یا خودشون یا چشاشون روت رژه میره
زنام که وای ماشالا همه از پسو پیش ورزیده
یعنی من اینقدر مورد فشار قرار میگیرم که دیگه تنگی نفس میگیرم

رعنا 22 آذر 1388 ساعت 13:57

ببینم این کرگدنم میخواد این وسط بگه که منم مورد تعرض قرار گرفتم و محبوبم و اینا ؟؟؟

خلاف جهت عقربه های ساعت 22 آذر 1388 ساعت 14:53

چی بگم والا...

خلاف جهت عقربه های ساعت 22 آذر 1388 ساعت 15:01

آخه تو که میدونی من خجالتی ام که

نگار 22 آذر 1388 ساعت 17:07

هه ... مثل دیروز صبح توی تاکسی. مرتیکه اینقدر حالی به حالی بود که وقتی برگشتم بهش گفتم: برو گمشو کثافت ، فکر کنم اصلا نفهمید !

گارسیا 22 آذر 1388 ساعت 21:56 http://www.draft77.blogfa.com

ای بابا...همه ی حق و حقوقمون رو به گ.ا دادن...حالا یه دست هم بزنن..چی عایدشون میشه ؟

البته موافق نیستم و حق رو به مردک نمیدم..نه خود من هم مثه هر زن و دختر دیگه ای حتی از نگاه کثیف حالم بد میشه...اما میگم کاش...
هیچی...بیخیال.

از این صحنه ها زیاد دیدم و هر بار فقط تاسف خوردم ..می فهمم چی میگی ..

بز بز قندی 22 آذر 1388 ساعت 22:53

عمو بزرگم تعریف می کنه قبل از انقلاب یک خانم سرهنگ مینی ژوپ پوش توی تجریش میره سبزی فروشی میوه بخره .شورتم نپوشیده بوده . یک عمله هم کنار سبزی فروشی توی پیاده رو خوابیده بوده که نگاهش میفته به دار و ندار خانم . عمله حمله میکنه به زن بیچاره و همونجا تو پیاده رو میفته روش . مردم هرچه با چوب میزننش تا کارش تموم نمیشه ول نمی کنه . اون سال روزنامه فکاهی توفیق عمله را به عنوان مرد سال انتخاب می کنه و افکار عمومی حق رو به عمله میده . آیا واقعا ما تعغیر کردیم . یا هنوز همونجا هستیم که ۴۰ سال پیش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حامد 23 آذر 1388 ساعت 00:12

این یه روی سکه است..
من یه سال آخر دبیرستان برای رفت و برگشت به مدرسه سوار اتوبوس می شدم هر روز...و بارها دیدم زن ها خودشون رو می چسبوندن به پسرای اینطرف میله...دست که جای خودش رو داره...خیلی جاهای دیگه شون رو هم...
یعنی زنا هم شبانه خود ار ضایی می کنند؟

انگار وطن مریض شده است

آخ که اگر یه همچین مریضی ببینم با لگد می زنمش

صهبا 23 آذر 1388 ساعت 12:54 http://sahba1001.blogfa.com

مایلم خون مردک را بریزم...به ناموس من توهین شده...

بهار 23 آذر 1388 ساعت 16:03

همه را عصبانی و بی واکنش می کند

محمد 23 آذر 1388 ساعت 17:10 http://donyaesoofi.blogfa.com


سلام ایرن کلا جالب مینویسی

ناردانه 23 آذر 1388 ساعت 18:33

از مرد هیز
متنفرم!!!!

مینا 23 آذر 1388 ساعت 23:52 http://dastneveshtekhial.blogfa.com

ایرن جان چیزی که تو این مملکت زیاد شده عقده های جنسی است . البته متاسفانه . و همین آدمهای مریض هستند که به خانمها آزار جنسی میرسونن . حالا از آزارهای کوچکی مثل متلک های توی خیابون گرفته تا دست زدن به زنها توی خیابون و آزارهای بزرگتر . و این آزارها توی خانواده ها هم زیاده . آزار جنسی زن از سوی همسرش .
کتاب رو هنوز گیرم نیومده . هفته دیگه دارم میرم تهران . از اونجا میخرم .

شاه رخ 24 آذر 1388 ساعت 11:23 http://roospigari.blogspot.com/

این یعنی سالمه اون آدم غرایزش کار می کنن به خوبی
سلام

الهام 24 آذر 1388 ساعت 11:45 http://tatooreh.blogfa.com

ایرن مرسی... خیلی ظریف به این موضوع که این روزها انقدر هم زیاد شده اشاره کردی... خیلی وحشتناکه... این آدم ها به نظرم قربانی اند!

من ترجیح می دم هیچی نگم... نمی خواستم کامنت بذارم ولی خب اونجوری نمی فهمیدی بهت سر زدم و مه ی پستاتو خوندم!

[ بدون نام ] 24 آذر 1388 ساعت 13:56

هــــ جا افتاد....همه ی!

نگار 24 آذر 1388 ساعت 23:44

وای ایرن اگه بدونی امروز چی شد!! توی تاکسی پسره ی لجن خوشدو چسبونده بود بهم بهش گفتم برو اونطرفتر بشین با پررویی تمام می گه جا نیست! بعد وقتی می خواست پیاده شه دستشو کشید روی پام منم چشمت روز بد نبینه ... چنان با مشت سه چهارتا کوبیدم توی تن لشش و فحش بارش کردم که طرف مات مونده بود از داد و هوارهای من!! آخرش پیاده شد آی دلم خنک شد آی !! ریدم تو هیکلش عوضی کثافت رو!!

احسان 25 آذر 1388 ساعت 09:32 http://www.ehkazemi.blogfa.com

sghم
وای وای
اگه ...........
خاک بر سرم
چه حرفا
چه چیزا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد