بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

بادهای بنفش تیره

و جهان از هر سلامی خالیست.....

پاییز!

پاییز که بیاید....

هوای سرد و ملس تا مغز استخوانت که نفوذ کند....

موهایت را باد با خودش که ببرد....

آن گاه باران می آید....

آری

باران که بیاد

همه چیز درست می شود.....

نظرات 51 + ارسال نظر

سلام
تبریک میگم امیدوارم تو کارت موفق و پیروز باشی
اگر مطلب قشنگ و مفیدی داشتی خوشحال میشم تو تالار دیدو باز دید هم مطالب زیباتو بخونم و ببینم .
فرق نداره سرگرمی و تفریحی میخواد باشه یا ادبیات و هنر و ورزش و حتی آموزشی ، نرم افزار و سخت افزار و بازی ها و هم جای خود داره ، راستی بخش گالری عکس هم هرچی بخوای توش میتونی پیدا کنی برای استراحتم میتونی بیایی تو بخش جیغ و داد ( کل کل )
حالا اگر از ما هم مطلب برداشتی نمیخواد بگی منبع کجاست فقط لینک مارو بذار تو لینک دوستانت ما رم جزئی از دوستات بدون
در کل برات آرزو موفقیت دارم دوست عزیز

رعنا 25 شهریور 1388 ساعت 13:53

مام جزو کلوپ عشاق پاییز میباشیم.
ولی امسال پاییز یکم تنهام

بی تا 25 شهریور 1388 ساعت 14:45 http://khanoomek.blogfa.com/

غزل خونه 25 شهریور 1388 ساعت 15:00 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

سلام
برای اولین بار در زندگیم از همه فصلها خسته ام و بیصبرانه منتظر پاییزم. انگار قراره پاییز خبری بشه...
یه غزل ترانه هم گفتم که به زودی آپدیت میکنم ولی بیت پاییزش رو به افتخار این پست پاییز تو مینویسم برات:
وقتی بهار باید٬ نو شی نمی شی اما
تنها امیدت اینه: بازم می آد خزونت...

مهسا 25 شهریور 1388 ساعت 15:15 http://masitahtaghari.blogspot.com/

من پاییزو دوست ندارم
هنوزم از اول مهر خوشم نمیاد
یاد مدرسه رفتن میفتم یاد مشق نوشتن معلم های خشن و خشک
کاش میشد وسط تابستون بارون بیاد اما پاییز نمی اومد

ناردانه 25 شهریور 1388 ساعت 15:15 http://miss-agapeh.persianblog.ir/

از پاییز اضطرابم می گیره هنوز.نا خود اگاه برام تداعی روزهای پر اضطراب مدرسه رو می کنه!
---------------------------------------------------
برای پست قبل: حس خاصی بهم درست داد...

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 15:17 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

(باران که بیاید
همه چیز درست می شود)...
دمت گرم...محشر بود این تیکه اش...

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 15:24 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

خوبی؟...با ما آشتی شدی!؟...اگه قول بدم دیگه کامنت در زمینه های جنسیتی(به قول محسنتون!) ننویسم باز هم با ما گنه پیشگان مهربان میشوید!؟
(تقصیر خودته دیگه!من تو وبلاگ بیتا کامنت گذاشته بودم!تازه اون هم یه توصیه دوستانه بود که حواسش بیشتر جمع باشه!از کجا میدونستم عهد بعد از من میای میخونی!؟والا!)...

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 15:27 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

پاییز...
بوی برگهای زرد خیس...
عکس رعد توی چشمهای خیس...

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 15:32 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

در رابطه با کامنت بالا هم معروض میداریم تو وبلاگ خودمون که(شبه شعر) از خودمون در میکنیم همه میان ایراد وزنی و عروضی میگیرن حداقل اینجا که صاحابش ایرن بانوی خودمونه تراوشات آنی ذهن بیمارمونو منتشر کنیم!...تازه اینجوری به نفع ایرن هم هست چون همه رو تقدیم خود از گل بهترش میکنیم!

ایرن 25 شهریور 1388 ساعت 15:41

حمید اتفاقا خیلی قشنگ بود....
من خیلی پر رو هستم که این افاضاتم رو میذارم رو وبلاگم و بهشون اسم شعر هم میدم....
در ضمن من باهات آشتی هستم و برای هر گونه بحث آزغاد پیرامون مسایل جنسیتی و فرا جنسیتی و منطقه ای آماده ی بحث و گفت و گو می باشم....

ایرن 25 شهریور 1388 ساعت 15:42

مهسا من برعکس تو عاشق این همه زردی و قرمزیم....
مدرسه هم که عالی بود...مگه تو مدرسه رو دوستع نداشتی؟

کرگدن 25 شهریور 1388 ساعت 15:55

پاییز خود خود خداس ...

ولی خودمونیم ایرن مریم که فعلن نت نمیاد کامنتمو بخونه !
این عجب عکسیه لامصصصصصب !
نمی شد یه کم وختشو بیشتر کنی یا یه نمه لباسشو بکشی پایینتر که تنش بیشتر بارون بخوره طفلکی بیشتر حالشو ببره ؟!!!

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 16:04 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

الهی به امید تو!میریم که اولی رو داشته باشیم!:

ایرن 25 شهریور 1388 ساعت 16:21

مریم نت هم بیاد شما خیالت راحت باشه....
ماها روشن فکر تر از این حرفاییم که نذاریم شوهرمون دوتا خانم خوشگل مثل این دید نزنه....
حالشو ببر و از جانب همسر روشن فکرتم خیالت راحت باشه!

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 16:32 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

نه!همون گل بهتره!...اینجوری ممکنه شوورت بیاد سرمو گوش تا گوش ببره بذاره رو سینم!...آدم بیسر هم که مثل عالم بیعمل میمونه!(خودم میدونم دارم چرت و پرت میگم!شما به روم نیار!)...

نگار 25 شهریور 1388 ساعت 17:20

باد خنک دم غروب خلوت توی ایستگاه اتوبوس خالی ........ واااااااای دیوانه کننده ست لاکردار !!!!!

دختر آبان 25 شهریور 1388 ساعت 19:34 http://fmpr.persianblog.ir

باران که بیاد

همه چیز درست می شود.....

خلاف جهت عقربه های ساعت 25 شهریور 1388 ساعت 20:25

همه چیز درست میشود....
چقدر دل نشین بود
آخ جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون
اینجا شکلک داره

حامد 25 شهریور 1388 ساعت 20:46 http://breathless.persianblog.ir/

آره بارون که بیاد همه چی درست میشه..این چند وقت اگه اوضاع خراب بوده به خاطر بی بارونیه..
یه قول تراویس توی راننده تاکسی بالاخره یه بارون میادو این کثافت ها رو می شوره..

حمید 25 شهریور 1388 ساعت 23:30 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

داره بارون میاد...اون هم درست بعد از اینکه بارون خواستی..
پارتیت پیش بالا بالاها کلفته ها!...اسم این بارونو میذارم (باران به خاطر ایرن)...مرسی...

نگار 26 شهریور 1388 ساعت 00:45

عجب عکس خدایی !! ولی خداوکیلی آدم زیر بارون که می ره همون تیکه سفیده رو هم می کَنه میندازه کنار

مهسا 26 شهریور 1388 ساعت 01:05

نه ایرن من نه مدرسه رو دوست داشتم نه دانشگاهو
برای من همیشه پاییز با مدرسه مترادف شده برای همین دوسش ندارم

مهسا به کرگدن 26 شهریور 1388 ساعت 01:07

شما تا دوست داری از این عکسا دید بزن
فقط از حد دید زدن تجاوز نکن

بهار 26 شهریور 1388 ساعت 02:05 http://bazieakhar.blogfa.com

باران هم که بیاید این روزها سرخی خیابان را نخواهد برد

بهار 26 شهریور 1388 ساعت 02:09 http://bazieakhar.blogfa.com

پایینی نوشته ات ساختار ان پویی داره

کرگدن 26 شهریور 1388 ساعت 09:09

چه صبحیه ایرن ...
محشره ...
خداس ...
دیوانه کننده و کولاک ...
پنجشمبه بودن و خلوت بودن و نصف روز بودن هم برای کارمند جماعت مزید بر علت است همی خوشحالمنگولی را !!

حمید 26 شهریور 1388 ساعت 09:57 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

حول حالنا الی باران...

حمید 26 شهریور 1388 ساعت 09:58 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

سلام عزیز...صبحت بخیر...آره...هوا محشره...دم ابرا گرم...

غزل خونه 26 شهریور 1388 ساعت 10:11 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

باران آمد
و همه چیز درست شد...

غزل خونه 26 شهریور 1388 ساعت 10:11 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

سلام
جل الخالق!
نگفته بودی که صاحب کراماتی!
تا این پست زیبا رو نوشتی اولین بارون اومد. کپ کردم...
ما به تو ایمان می آوریم...

منوخودم 26 شهریور 1388 ساعت 13:40

بابا حدس و گمان
بابا هوا شناسی
بابا شیخ
بابا اینکاره
خورشید لعنتی با اون هیکل بزرگ و متقارنش ابرهای نا متقارن رو محو کرد لعنتی
البته میگن باد هم اعتراف کرده تو این کار دخالت داشته
خدا کنه امشب هم هوا ابری بشه...

تخته سیاه 27 شهریور 1388 ساعت 00:39 http://takhtesiyah.wordpress.com/

بارون...
یعنی حل میشه؟
چه هاست در سر این قطره محال اندیش

کرگدن 28 شهریور 1388 ساعت 09:45

اووووووووممممممممممممممم ...
چه صبح شمبه ایه ایرن ...
خوبی ؟
صبحت بخیر ای بانوی صاحب کرامت !!!

بی تا 28 شهریور 1388 ساعت 15:34

http://bitaaz.blogspot.com/
آدرس جدید من

حمید 28 شهریور 1388 ساعت 16:32 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

حالا دیگه دوره افتادی داری برای جنگ با من لشگر جمع میکنی!؟...بچرخ تا بچرخیم!

حمید 28 شهریور 1388 ساعت 16:50 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

ضمنا یه جوابیه هم به تو و همکیشان عزیزت در کامنتای نگار نوشتم!...برو بخون تا بفهمی ما با دشمنانمون چقدر انساندوستانه رفتار میکنیم!

حمید 29 شهریور 1388 ساعت 01:13 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

بیزحمت دست این شوهر جانتان رو هم بگیرید بیارید طرف خودتون!...ایندفعه نه گمونم که این بلاگفا درست بشو باشه!

حمید 29 شهریور 1388 ساعت 19:50 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

بلاگفای شویتان درست شد و روسیاهی به ما موند که داشتیم تشویقش میکردیم که به وبلاگش خیانت کنه و سرش هوو بیاره!...خدایا از سر تقصیرات ما بگذر!

کرگدن 30 شهریور 1388 ساعت 08:58

دیشب خیلی خوش گذشت در جوار شما و شوهر گرام !
مرسی زیاد ...

رعنا 30 شهریور 1388 ساعت 09:16

خوبی ایرن
بارون دیشبو عشق کردی
من دقیقن زیرش بودم

حمید 30 شهریور 1388 ساعت 11:13 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

سلام...امروز که ایشالا حالتان خوب هست!؟...اگر هم نیست باید باشد چون ما ارده مان برآن شده که برای شما آیکونهای عقشولانه بنهیم در اینجا!

حمید 30 شهریور 1388 ساعت 11:17 http://abrechandzelee.persianblog.ir/

ضمنا شما که با دار و دسته (محسن و تقی و پری خله و نقی و سمیه و آقای اسدی) در ارتباطی بهشون بگو چی شد ادامه این خرمالو!؟...یعنی اونجا هیچ اتفاق قابل تعریفی نمیفته!؟...این سمیه کی بود بالاخره!؟

پرند 30 شهریور 1388 ساعت 13:53 http://gipsymoonn.blogfa.com

... بارون اومد اما... هیچی...

[ بدون نام ] 30 شهریور 1388 ساعت 15:35

uyhjuyh

رعنا 30 شهریور 1388 ساعت 16:25

ایرن جان راستی این بنفشه خانم کیه ؟
من وبلاگ جلالی فخرو نمیشناختم رفتم تو عین الاغ براش کامت گذاشتم که چطوری بچه بیا به من هم سر بزن
بنده خدا اومد کامتم گذاشت
برای جلوگیری از گاف دادن مجدد این یکی رو خودت معرفی کن

بهار 31 شهریور 1388 ساعت 01:47 http://bazieakhar.blogfa.com

چه خبر دختر؟

علی مساوات 31 شهریور 1388 ساعت 17:40 http://www.sabzandishi.blogfa.com

سلام
چطوری؟
شاید نمی دونم
آپم بیا

نگار 1 مهر 1388 ساعت 15:14

آره ... خواهرمه

بی تا 1 مهر 1388 ساعت 16:39

عادت کردم دیگه خواهر....گذشت دوره سختی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد