خطوط در هم پیشانی ام را می نگری و
من
گریه های شبانه ام را ساز می کنم
می گویی
هنوز چند قدم مانده تا مرز ویرانی....
ته سیگارهای رنگی مچاله ام را در هم می فشرم
و
سکوت می کنم....